
شوکه شدم، آستارا هشتبر و حتی انزلی و فومن نیز جزیی از نقشه به اصطلاح آذربایجان جنوبی آمده، قبلاً جسته گریخته مشابه چنین تفکراتی را شنیده بودم ولی تا به آن زمان ندیده بودم که شهرهای تالش نشینی مثل آستارا، و هشتپر و حتی شهرهای نیمی تالش و نیمی گیلک مانند انزلی و فومن نیز طمع زیاده خواهان ترک را بر انگیخته و با انتشار نقشه ای کذب مثلاً خود را مالک آن خوانده اند و و احتمالاً فارسها را متهم خواهند کرد این شهرها چرا در آذر بایجان نیست!!!و جالب این است که شهری مانند فومن قدمت بسیار زیادی در گیلان دارد و جزو پایتختهای قدیم گیلان بیه پس می باشد نیز جزیی از این نقشه می باشد!!
حالا چرا این شهرها سر از این نقشه در آورده اند و چرا ترکها چنین ادعای واهی ای دارند نکته ایست که می بایست تامل کرد
ترکها یا همان آذریهای یا هر چیز دیگر ی که خیلی برای من مهم نیست نامشان چه باشد - البته با توجه به رفتارشان فکر می کنم بهتر است از همان قوم وحشی ترک و نوادگان خونخوارانی چون چنگیز و تیمور باشند تا قوم آریای آذری- بگونه ای دیگر خون چنگیز و تیمور را در رگهایشان دارند ایشان خونخواران نوینی می باشند که همانند اجدادشان قصد تعرض به تمام دنیا را دارند و احتمالاً خود را مالک دنیا می دانند و ایشان خوب می دانند که دسترسی به دریای کاسپین ،بزرگترین دریاچه دنیا یعنی چه، یعنی دسترسی به تمام پتانسیلهای اقتصادی مانند نفت و توریسم و دسترسی به آسیای میانه و روسیه و از طریق ولگا به دریاهای آزاد و این است که به هر بهانه ای شده این مناطق را جزیی از آذربایجان می دانند!! و زهی خیال باطل.
نکته ای که باید به آن پرداخت و نکته بسیار مهمی نیز می باشد اقدامات و عملکرد ایشان در رسیدن به اهداف شوم خود می باشد، با توجه به اینکه بیش از نیمی از دولت ایران ترک می باشند ایشان در پیاده کردن اهداف خود، مشکل چندانی پیش روی خود نمی بینند
از جمله این اقدامات می توان به تفکر استان طلبی تالشها اشاره کرد که به این ترتیب پیوند ده هزار ساله تالشها با گیلکها را سست خواهند کرد و بگونه ای برای تالشها چنین القا می کنند که گیلکها به نوعی حق تالشها را خورده اند در حالیکه چنین نمی باشد واگر بنا باشد کسی حق تالش ها را خورده باشد همین ترکها هستد چرا که گیلکها در دولت ایران نقشی ندارند که بخواهند در تقسیم بودجهو مدیریت شهرها اثر بگذارند و همین ترکها هستند که کمترین امکانات را برای تالشها برنامه ریزی می کنند و ... اگرچه با توجه به شناختی که از تالشها دارم ایشان نیز همانند گیلکهه چندان روی خوشی نسبت به ترکها ندارند اما همین عملکرد ترکهاست جای سوال است.
البته ادعای مالکیت آستارا که دیگر کهنه شده است ایشان هرموقع دلشان بخواهد یک سری اراجیف در این باره سر هم می کنند وصرف ترکی صحبت کردن تالشهای این منطقه و یا اقلیت مهاجر دلیلی بر این نمی شود که آستارا به اردبیل تعلق دارد.
ترکها برای رسیدن به آبهای دریای کاسپین از هیچ تلاشی فرو گذار ی نمی کنند از آنجمله است تلاش برای مهاجرت دادن ترکها به شهر های مختلف گیلان از یک سو و مهاجرت گیلکها و تالشها به خارج از این سرزمین از سوی دیگر می باشد مشکلات اقتصادی بسیاری برای گیلانیان ایجاد می کنند و همچنین ایجاد فرهنگ بیگانه پرستی در گیلکان ایشان را مجبور به مهاجرت می کنند و به این ترتیب جای این مهاجر تحصیل کرده و فعال گیلک را مشتی آشغال جمع کن ترک اشغال می کنند و یا در مر تبه بالاتر خرید زمینهای توسط ترکها با قیمتهای بالا ...
چند سالی می شود از ساخت جاده ماسوله به زنجان صحبت می شود و دولتیان با شوق و ذوق از آن صحبت می کنند و گویی خدمت بزرگی به گیلانیان می کنند و در حالیکه چیزی نیست جز خدمت به ترکان و خیانت به سرزمین کاسپین؛ ایشان با ساخت این جاده عملاً راه ورود و مهاجرت به گیلان را برای ترکها فراهم می کنند و در پی آن شهر تاریخی و توریستی ماسوله را که تالش می باشد را ترک می کنند و توریستهایی که برای رسیدن به ماسوله باید به گیلان بیایند از این پس به زنجان خواهند رفت حتی ایشان برای اقامت این توریستها در زنجان نیز در حال ساخت هتلی 4 ستاره در این شهر می باشند، اقدامی که برای شهرهای گیلان بسیار حیاتی می باشد ولی دریغ از ذره ای توجه مسئولین در ساخت هتل، ( می دانید که توریستهای خارجی که به ایران می آیند می توانند به تمام ایران بروند به جز گیلان!ااتوریستهای خارجی نیاز به مجوز جداگانه ای برای سفر به گیلان دارند با ایجاد این جاه توریستهای خارجی می توانند بدون وارد شدن به رشت از طریق زنجان به ماسوله بروند ماسوله ای که تا چندی دیگر جزیی از میراث جهانی یونسکو خواهد شد و مرکز توجه فرهنگ دوستان جهان) نکته جالب اینجاست که فرماندار فومن ساخت چنین جاده ای را برای این شهرستان مفید می داند و آن را عامل توسعه توریسم فومن و ماسوله می داند در حالیکه طبق برآورد های انجام شده شهر ماسوله ظرفیت پذیرش 4000 نفر را در روز دارد و معمولاً در تابستانها مسافران ورودی به این شهر از این مقداربیشتر می باشد، پس دلیلی بر افزایش مسافران ورودی به این شهر نیست، و یا در جای دیگر فرماندار فومن می فرماید این جاده باعث از بن بست خارج شدن جاده فومن به ماسوله می شود حرفی که برای جاده هایی مثل جاده دیلمان و جاده امامزاده ابراهیم و جاده سیاهمزگی گفته می شود حالا از بن بست خارج شدن چه محاسنی دارد بجز مهاجرت ترکها و حتی غیر ترکها به گیلان دارد؟ وشاید هم در ذهن مسئولین افزایش خروجی و ورودی به گیلان از 4 جاده کنونی به 8 جاده به گونه ای امن کردن و قابل دسترس کردن گیلان برای استقلال طلبی های احتمالی و یا نبردهای احتمال می باشد، وگرنه تا جایی که من می دانم خیری از این دولت به گیلان نمی رسد،
می بینید که ترکها و فارسها دست به دست هم داده اند که این سرزمین را باپیشینه تاریخی بسیار آن تکه تکه کنند و در نهایت چیزی از آن نماند، داستانی که سالها پیش در فلسطین رخ داد وکشوری به نام اسراییل تشکیل شد چندا بی شباهت به داستان گیلان زمین ندارد واگرچه نه گیلانیان بمانند عربها کم هوشند و نه فارس و ترک بمانند یهودیان باهوش می باشند، اما نه ایشان می توانند و نه باید بگزاریم حتی در مخیله ایشان بگذرد که ذره ای از خاک این سرزمین از آستار تاچابکسر از این سرزمین جدا شود و حتی سرزمین های گیلکی همچون رامسر و تنکابن والموت و طالقان نیز باید به سرزمین مادری خود برگردند و همان مرز 10000 ساله این سرزمین به آن برگردد و به امید آبادی و آزادی سرزمین کاسپین